دوستدار

من دوستت دارم

دوستدار

من دوستت دارم

سلام

سخنان جمعی از دوستان در مورد نحوه ی اعتقاد یافتن به خدا:

1-نماز: زمانی که در درون خود کششی نسبت به نماز به وجود می آید و گرایشی در خود احساس می کنم می فهمم که این گرایش را خدایی در وجود من نهاده است. مثلا من تشنه می شوم می بینم آبی وجود دارد که تشنگی را رفع می کند، گرسنه می شوم و غذارا می یابم. وزمانی که خودبه خود گرایش به عبادت را در خود حس می کنم می فهمم معبودی وجود دارد.

2- من فکر می کنم که وجود قدرتی کامل، وجودی کامل لازم و ضروری است و نیاز است که باشد.یعنی قلب انسان ها خودبه خود حکم می کند که این یک نیاز است.قلب و فکر و ضمیر انسان ها خودبه خود حکم می کند که نیاز است موجودی بی نیاز از دلیل که علت سایر چیزهاست باشد.

3-من می بینم شب روز می شود و روز شب و یا درختان در فصل معینی می میرندو در زمان معینی بیدار                        می شوند،با نهایت نظم. در روی زمین حیات و مرگ وجود دارد و من علت آن را می جویم.یعنی کسی                  هست که می میراند و زنده می کند و او خداست.

4- ”الله ولی الذین ءامنو یخرجهم من الظلمات الی النور" ما می بینیم  بعضی انسان ها هستند که بسیار دوست داشتنی بوده و به سوی نور حرکت می کنند،فقط زیبایی ها و خوبی ها را دوست دارند و یاد آنها لذتبخش است. در مقابل بعضی انسان ها هستند که اهل تاریکی و ظلمت هستند و با دیدن آنها احساس ناراحتی می کنیم.پس دو حالت وجود دارد یک حالت بسیار بد و یک حالت بسیار خوب. علت چیست؟ چه چیز باعث شده وقتی نام علی جاری می شود احساسی بسیار خوب و زمانی که نام بعضی انسان ها برده شود حالتی بسیار بد به انسان دست می دهد؟حتما ملاکی وجود دارد که باعث می شود بعضی ها به جایی رسند که همه آنها را دوست دارند. علی و نامش را چه چیز زیبا کرده؟ اگر از زندگی علی(ع) خدا را برداریم آن زیبایی از بین می رود.علی (ع) به خاطر خدایش زیباست.پس این نور در عالم وجود دارد.